کد مطلب:122417 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:232

بی دینی معاویه در نظر علمای معتزلی
ابن ابی الحدید پیش از نقل جریان فوق گوید: بسیاری از علمای معتزله معاویه را بی دین می دانند و تنها به فسق او كفایت نكرده و گویند او ملحد بوده است و به نبوت رسول الله عقیده نداشته. آنان در این ادعا برای خودشان شواهدی زنده از سخنان معاویه آورده اند كه بر كفر او دلالت دارد: شرب خمر، پوشیدن حریر، استعمال ظروف طلا و نقره و غذا خوردن در آنها. به این منكر معاویه اعتراض كردند. او در جواب گفت: در رأی من چنین كاری جلال است و من با اخبار پیامبر كاری ندارم [1] و رد خبر رسول الله كفر است و زیاد را به پدرش ابوسفیان الحاق كرد، در حالی كه پیامبر فرموده: الولد للفراش و للعاهر الحجر. نیز از آن شواهد، كشتن حجر بن عدی است و اصحاب علی (ع) كه از اوتاد و زهاد بودند.

ابن ابی الحدید در شرح خطبه ی 60 نهج البلاغه آنجا كه علی (ع) می فرماید: بعد از من خوارج را نكشید برای آنكه كسی كه حق را می طلبد ولی راهش را پیدا نمی كند و به خطا می رود مانند كسی نیست كه باطل را می جوید و آن را به دست می آورد، [2] می نویسد: منظور این است كه خوارج حق را می طلبند و در پیدا كردن راه آن به اشتباه می روند اما معاویه از آغاز باطل را می طلبید و آن را به دست آورد. پدرش ابوسفیان پس از قبضه كردن خلافت توسط عثمان در مجلس او حاضر شد. آن زمان چشم ظاهر او مانند باطل وی كور شده بود. گفت: در مجلس ما غریبه ای اجنبی نیست؟ سپس گفت: پسران حرب! این قدرت را كه به دست آورده اید مانند توپ دست به دست به همدیگر بدهید. نه وحیی آمده و نه دینی، و همه ی چیزهایی كه محمد می گفت افسانه بود!

بوی گند قباحت آن گفتار كفرآمیز به حدی حاضران در مجلس را آزرد كه عثمان او را از جلسه بیرون راند.


[1] شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 29 و 30.

[2] لا تقتلوا الخوارج من بعدي فليس من طلب الحق فاخطأ كمن طلب الباطل فادركه. (همان، ص 78).